معنی فارسی assembl

B2

اجلاس، جمع شدن افراد برای هدف خاصی.

A gathering or meeting of people for a specific purpose.

example
معنی(example):

اجلاس کمیته در سالن اصلی برگزار شد.

مثال:

The assembl of the committee took place in the main hall.

معنی(example):

یک گروه از هنرمندان جمع شدند تا کارهای خود را به نمایش بگذارند.

مثال:

An assembl of artists gathered to showcase their work.

معنی فارسی کلمه assembl

: معنی assembl به فارسی

اجلاس، جمع شدن افراد برای هدف خاصی.