معنی فارسی assemblagist
B2هنرمند مجسمهسازی که آثار هنری را از اشیای مختلف و غیرمعمول میسازد.
An artist who creates works by assembling different materials and objects.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند مجسمهساز یک اثر منحصر به فرد از اشیای روزمره ساخت.
مثال:
The assemblagist created a unique piece of art from everyday objects.
معنی(example):
مجسمهساز به خاطر تکنیکهای نوآورانهاش شناخته میشود.
مثال:
The assemblagist is known for his innovative techniques.
معنی فارسی کلمه assemblagist
:
هنرمند مجسمهسازی که آثار هنری را از اشیای مختلف و غیرمعمول میسازد.