معنی فارسی assemblee

B1

مجلس یا گروهی که برای هدف خاصی گرد هم می‌آیند.

A gathering or meeting of a group of people for a specific purpose.

example
معنی(example):

مجمع برای بحث درباره قوانین جدید تشکیل جلسه داد.

مثال:

The assemblee met to discuss the new laws.

معنی(example):

هر مجمع هدف و دستور کار خاصی دارد.

مثال:

Each assemblee has a specific purpose and agenda.

معنی فارسی کلمه assemblee

: معنی assemblee به فارسی

مجلس یا گروهی که برای هدف خاصی گرد هم می‌آیند.