معنی فارسی assemblable

B1

قابل جمع‌آوری، به معنای اینکه اجزا می‌توانند به شکلی منظم و مشخص به هم متصل شوند.

Able to be assembled or put together.

example
معنی(example):

اجزای تشکیل‌دهنده به روش‌های مختلف قابل جمع‌آوری هستند.

مثال:

The components are assemblable in several ways.

معنی(example):

این مبلمان به گونه‌ای طراحی شده است که بدون ابزار قابل جمع‌آوری باشد.

مثال:

This furniture is designed to be assemblable without tools.

معنی فارسی کلمه assemblable

: معنی assemblable به فارسی

قابل جمع‌آوری، به معنای اینکه اجزا می‌توانند به شکلی منظم و مشخص به هم متصل شوند.