معنی فارسی astalk
B1به معنای زیر نظر گرفتن یا نظارت بر کسی یا چیزی.
To observe or follow someone or something carefully.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند رقبای خود را زیر نظر بگیرند تا بیشتر یاد بگیرند.
مثال:
They decided to astalk their competitors to learn more.
معنی(example):
برای موفقیت، برخی از کسب و کارها به روندهای جدید زیر نظر میگیرند.
مثال:
To succeed, some businesses astalk the latest trends.
معنی فارسی کلمه astalk
:
به معنای زیر نظر گرفتن یا نظارت بر کسی یا چیزی.