معنی فارسی astarboard

B1

به معنای سمت راست کشتی در دريانوردی.

The right side of a ship when facing forward.

example
معنی(example):

او به سمت راست کشتی نگاه کرد تا غروب را ببیند.

مثال:

He looked astarboard to see the sunset.

معنی(example):

ما یک جزیره را از سمت راست کشتی‌مان دیدیم.

مثال:

We noticed an island astarboard from our ship.

معنی فارسی کلمه astarboard

: معنی astarboard به فارسی

به معنای سمت راست کشتی در دريانوردی.