معنی فارسی async
B2ناهمزمان به عملیاتی اطلاق میشود که بطور همزمان و همزمان با سایر عملیات انجام میشود.
Referring to processes that occur simultaneously and independently of one another.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه بهصورت ناهمزمان اجرا میشود تا از مسدود شدن رشته اصلی جلوگیری کند.
مثال:
The program runs asynchronously to avoid blocking the main thread.
معنی(example):
استفاده از متدهای ناهمزمان میتواند عملکرد برنامههای وب را بهبود بخشد.
مثال:
Using async methods can improve the performance of web applications.
معنی فارسی کلمه async
:
ناهمزمان به عملیاتی اطلاق میشود که بطور همزمان و همزمان با سایر عملیات انجام میشود.