معنی فارسی attermined

B1

مشخص کردن یا تثبیت کردن چیزی به طور قطعی، به ویژه در زمینه تحقیق یا تجزیه و تحلیل.

To establish or decide something clearly and definitively.

example
معنی(example):

تحقیقات علمی علت این مشکل را مشخص کرده است.

مثال:

The scientific study has determined the cause of the problem.

معنی(example):

او پس از بررسی دقیق، بهترین راه حل را تعیین کرد.

مثال:

She determined the best course of action after careful consideration.

معنی فارسی کلمه attermined

: معنی attermined به فارسی

مشخص کردن یا تثبیت کردن چیزی به طور قطعی، به ویژه در زمینه تحقیق یا تجزیه و تحلیل.