معنی فارسی autochthonously
B2به معنای یک ویژگی یا عمل که به طور بومی و در محل اصلی خود انجام میشود.
In a native or indigenous manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
این قبیله به طور اتوختونی زبان خود را توسعه داد.
مثال:
The tribe autochthonously developed their own language.
معنی(example):
گیاهان به طور اتوختونی در اکوسیستم منحصر به فرد رشد کردند.
مثال:
The plants grew autochthonously in the unique ecosystem.
معنی فارسی کلمه autochthonously
:
به معنای یک ویژگی یا عمل که به طور بومی و در محل اصلی خود انجام میشود.