معنی فارسی baselessly
B1به معنای بیپایه و اساس، اشاره به ادعا或 نظری که هیچ دلیل و حقیقی ندارد.
In a manner that lacks foundation or basis; without justification.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بیدلیل متهم شد، بدون هیچ مدرکی برای حمایت از ادعاها.
مثال:
He was accused baselessly, without any evidence to support the claims.
معنی(example):
شایعات به طور بیدلیل در سراسر جامعه پخش شد و باعث نگرانی شد.
مثال:
The rumors spread baselessly throughout the community, causing unrest.
معنی فارسی کلمه baselessly
:
به معنای بیپایه و اساس، اشاره به ادعا或 نظری که هیچ دلیل و حقیقی ندارد.