معنی فارسی be in a minority of one

B2

در اقلیت یک نفره بودن، زمانی که فردی است که نظر یا عقیده‌ای مخالف جمع دارد و تنها است.

To be the only person with a particular opinion or view that contradicts others.

example
معنی(example):

او در اقلیت یک نفره بود وقتی که علیه پیشنهاد رأی داد.

مثال:

She was in a minority of one when she voted against the proposal.

معنی(example):

در جلسه، او خود را در اقلیت یک نفره در مورد تغییرات سیاست جدید یافت.

مثال:

In the meeting, he found himself in a minority of one on the new policy changes.

معنی فارسی کلمه be in a minority of one

: معنی be in a minority of one به فارسی

در اقلیت یک نفره بودن، زمانی که فردی است که نظر یا عقیده‌ای مخالف جمع دارد و تنها است.