معنی فارسی bear with
B1تحمل کردن، صبر کردن و شکیبایی نشان دادن در شرایطی که ممکن است آزاردهنده باشد.
To be patient with someone while they deal with a task or situation.
- verb
verb
معنی(verb):
To be patient with.
مثال:
Please bear with me a moment while I connect you to his office.
example
معنی(example):
لطفاً تا زمانی که پرزنتیشن من کامل شود، با من صبر کنید.
مثال:
Please bear with me while I finish my presentation.
معنی(example):
این ممکن است کمی بیشتر طول بکشد، پس با ما صبر کنید.
مثال:
It might take a bit longer, so bear with us.
معنی فارسی کلمه bear with
:
تحمل کردن، صبر کردن و شکیبایی نشان دادن در شرایطی که ممکن است آزاردهنده باشد.