معنی فارسی bear up

B1

تحمل کردن، در موقعیت‌های سخت یا دشوار، از خود تاب و توان و استقامت نشان دادن.

To endure a difficult situation without giving in.

verb
معنی(verb):

To sail close to the wind.

معنی(verb):

To endure hardship cheerfully.

معنی(verb):

To support; to keep from falling or sinking.

example
معنی(example):

حتی در زمان‌های سخت، او توانست تحمل کند و مثبت بماند.

مثال:

Even in tough times, she managed to bear up and stay positive.

معنی(example):

او مجبور بود زیر فشار امتحان تحمل کند.

مثال:

He had to bear up under the pressure of the exam.

معنی فارسی کلمه bear up

: معنی bear up به فارسی

تحمل کردن، در موقعیت‌های سخت یا دشوار، از خود تاب و توان و استقامت نشان دادن.