معنی فارسی beblooded

B1

به خون آغشته شده، اصطلاحی است که برای توصیف حالتی از شخصی است که در یک وضعیت جنگی یا خطرناک قرار دارد.

Soaked or stained with blood, often used to describe a person who has been in battle.

example
معنی(example):

مبارز در نبرد به خون آغشته شده بود و در میان رفقای خود ایستاده بود.

مثال:

The warrior was beblooded in battle, standing tall among his comrades.

معنی(example):

پس از نبرد شدید، سربازان به خون آغشته به خانه برگشتند.

مثال:

After the fierce fight, the beblooded soldiers returned home.

معنی فارسی کلمه beblooded

: معنی beblooded به فارسی

به خون آغشته شده، اصطلاحی است که برای توصیف حالتی از شخصی است که در یک وضعیت جنگی یا خطرناک قرار دارد.