معنی فارسی becassocked
B1استفاده از جوراب یا پوشاک خاص ورزشی، به ویژه در فوتبال.
Dressed or equipped, particularly in sports attire.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تیم به پوشش ورزشی مجهز بود و آماده بازی بود.
مثال:
The team was becassocked and ready to play.
معنی(example):
پس از قرار دادن آخرین قطعه تجهیزات، او احساس آماده بودن کرد.
مثال:
He felt becassocked after putting on the last piece of gear.
معنی فارسی کلمه becassocked
:
استفاده از جوراب یا پوشاک خاص ورزشی، به ویژه در فوتبال.