معنی فارسی bedrop

B1

به زمین انداختن یا افتادن ناخواسته یک شیء.

To drop something unintentionally.

example
معنی(example):

او سعی کرد در حین راه رفتن تلفن خود را نیندازد.

مثال:

He tried not to bedrop his phone while walking.

معنی(example):

فنی‌کار دستگاه را با احتیاط دست‌کاری کرد تا از افتادن آن جلوگیری کند.

مثال:

The technician carefully handled the device to prevent it from bedropping.

معنی فارسی کلمه bedrop

: معنی bedrop به فارسی

به زمین انداختن یا افتادن ناخواسته یک شیء.