معنی فارسی bedwards

B1

در جهت بستر یا خانه به جلو حرکت کردن.

In the direction of a bed or home, often used for movement.

example
معنی(example):

حیوانات به سمت بستر خود در رفتند زمانی که خورشید غروب کرد.

مثال:

The animals wandered bedwards as the sun set.

معنی(example):

مردم به آرامی پس از یک روز طولانی به سمت بستر خود رفتند.

مثال:

People slowly made their way bedwards after the long day.

معنی فارسی کلمه bedwards

: معنی bedwards به فارسی

در جهت بستر یا خانه به جلو حرکت کردن.