معنی فارسی bedwarf

B1

کوچک کردن، به معنای کاهش اندازه یا اهمیت چیزی.

To make something smaller or to diminish its stature.

example
معنی(example):

جادوگر از قدرت‌هایش برای کوچک کردن دستیارش استفاده کرد.

مثال:

The magician used his powers to bedwarf his assistant.

معنی(example):

در داستان، نفرین هر کسی را که خیلی نزدیک می‌شد، کوچک می‌کرد.

مثال:

In the story, the curse would bedwarf anyone who ventured too close.

معنی فارسی کلمه bedwarf

: معنی bedwarf به فارسی

کوچک کردن، به معنای کاهش اندازه یا اهمیت چیزی.