معنی فارسی benchland
B1بنچلند، به نواحی سطحی و مسطح اطلاق میشود که معمولاً در کنار رودخانهها یا دیگر منابع آب قرار دارند.
Flat, elevated land typically found alongside rivers or other water sources, often fertile.
- NOUN
example
معنی(example):
زمین بنچ به خاطر خاک حاصلخیزش معروف است.
مثال:
The benchland is known for its fertile soil.
معنی(example):
کشاورزان در نواحی بنچ رونق میگیرند.
مثال:
Farmers thrive in the benchland areas.
معنی فارسی کلمه benchland
:
بنچلند، به نواحی سطحی و مسطح اطلاق میشود که معمولاً در کنار رودخانهها یا دیگر منابع آب قرار دارند.