معنی فارسی beshadow
B1سایه انداختن، به معنای ایجاد سایه بر روی چیزی مانند یک مکان.
To cast a shadow over something.
- VERB
example
معنی(example):
کوهها در هنگام غروب، دره را سایه خواهند زد.
مثال:
The mountains will beshadow the valley during the sunset.
معنی(example):
ما میتوانستیم ببینیم که چگونه ابرها دشت پایین را سایه خواهند زد.
مثال:
We could see how the clouds would beshadow the field below.
معنی فارسی کلمه beshadow
:
سایه انداختن، به معنای ایجاد سایه بر روی چیزی مانند یک مکان.