معنی فارسی beshadowing
B1سایه افکنی، به معنای ایجاد سایه یا تحت تاثیر قرار دادن یک موضوع.
The act of casting a shadow or making something less visible.
- VERB
example
معنی(example):
ابرهای تیره بر روی شهر سایه افکندهاند.
مثال:
The dark clouds are beshadowing the city.
معنی(example):
شکهای او بر تصمیمگیریاش سایه افکنده بود.
مثال:
His doubts were beshadowing his decision.
معنی فارسی کلمه beshadowing
:
سایه افکنی، به معنای ایجاد سایه یا تحت تاثیر قرار دادن یک موضوع.