معنی فارسی beslap

B1

زده به چیزی یا کسی برای جلب توجه یا بیان نارضایتی.

To strike or slap with an open hand, often used to express frustration or to get attention.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که برای جلب توجه همه، به میز بزند.

مثال:

He decided to beslap the table to get everyone's attention.

معنی(example):

در لحظه‌ای از عصبانیت، او نتوانست از زدن به پیشانی‌اش خودداری کند.

مثال:

In a moment of frustration, she could not help but beslap her forehead.

معنی فارسی کلمه beslap

: معنی beslap به فارسی

زده به چیزی یا کسی برای جلب توجه یا بیان نارضایتی.