معنی فارسی besmokes

B1

معنی خاصی در زبان فارسی ندارد و به احتمال زیاد به معنای سیگار کشیدن در حال انجام کار یا فرآیند خاص اشاره دارد.

To smoke continuously or repeatedly during a specific activity.

example
معنی(example):

او بعد از یک روز طولانی در محل کار سیگار می‌کشد.

مثال:

He besmokes after a long day at work.

معنی(example):

گاهی اوقات، او برای آرامش در آخر هفته‌ها سیگار می‌کشد.

مثال:

Sometimes, she besmokes to relax on weekends.

معنی فارسی کلمه besmokes

: معنی besmokes به فارسی

معنی خاصی در زبان فارسی ندارد و به احتمال زیاد به معنای سیگار کشیدن در حال انجام کار یا فرآیند خاص اشاره دارد.