معنی فارسی besmooth
B1به معنای نرم کردن یا تصحیح کردن، به ویژه در مورد پروژهها و ایدهها.
To make something smooth or flawless in appearance or execution.
- VERB
example
معنی(example):
او امیدوار است که لبههای خشن پروژه را نرم کند.
مثال:
He hopes to besmooth the rough edges of the project.
معنی(example):
برای کامل کردن طراحی نهایی، باید چند ویژگی را نرم کنیم.
مثال:
To make the final design perfect, we need to besmooth several features.
معنی فارسی کلمه besmooth
:
به معنای نرم کردن یا تصحیح کردن، به ویژه در مورد پروژهها و ایدهها.