معنی فارسی bespurt

B1

فوران یا جوشیدن ناگهانی مایعات به ویژه از یک منبع.

To spurt or gush out liquid suddenly from a source.

example
معنی(example):

آب از چشمه شروع به جوشیدن کرد.

مثال:

The water began to bespurt from the fountain.

معنی(example):

او دید که سرکه به نظر می‌رسد از بطری بیرون می‌جوشد.

مثال:

He watched as the vinegar seemed to bespurt from the bottle.

معنی فارسی کلمه bespurt

: معنی bespurt به فارسی

فوران یا جوشیدن ناگهانی مایعات به ویژه از یک منبع.