معنی فارسی betwit
B1تلفیق و همراستا کردن دو چیز، بهویژه یک ایده یا مفهوم.
To intertwine or combine ideas or concepts.
- OTHER
example
معنی(example):
او سعی کرد استدلالها را تلفیق کند تا نقطه مشترک پیدا کند.
مثال:
He tried to betwit the arguments to find common ground.
معنی(example):
نویسنده سعی کرد مضامین هر دو فرهنگ را تلفیق کند.
مثال:
The author sought to betwit themes from both cultures.
معنی فارسی کلمه betwit
:
تلفیق و همراستا کردن دو چیز، بهویژه یک ایده یا مفهوم.