معنی فارسی betweenwhiles
B1بین چند وقت، در زمانی که در حال انجام کار دیگری هستید یا بین فعالیتها.
At intervals or during intervals between activities.
- OTHER
example
معنی(example):
او در میان زمانهای خالی، درس میخواند.
مثال:
She studied betweenwhiles, when she had a moment of free time.
معنی(example):
در میان زمانهای خالی، او یک پیادهروی کوتاه برای آرامش ذهنش انجام میدهد.
مثال:
Betweenwhiles, he would take a short walk to clear his mind.
معنی فارسی کلمه betweenwhiles
:
بین چند وقت، در زمانی که در حال انجام کار دیگری هستید یا بین فعالیتها.