معنی فارسی betwine

B1

ترکیب و ادغام کردن، به‌خصوص در زمینه کاری یا اجتماعی.

To combine different elements together.

example
معنی(example):

در این بازی، بازیکنان باید تیم‌های خود را با دقت ترکیب کنند تا برنده شوند.

مثال:

In this game, players must betwine their teams wisely to win.

معنی(example):

او تصمیم گرفت برنامه خود را به گونه‌ای ترکیب کند تا فعالیت‌های بیشتری را جا بدهد.

مثال:

She decided to betwine her schedule to fit in more activities.

معنی فارسی کلمه betwine

: معنی betwine به فارسی

ترکیب و ادغام کردن، به‌خصوص در زمینه کاری یا اجتماعی.