معنی فارسی betweens
B1بینها، فاصلههایی که میان دو یا چند وضعیت یا کلمه وجود دارد.
The intermediate states or moments that exist between other distinct phases.
- OTHER
example
معنی(example):
دورههای بین گفتوگو به روشن شدن سوءبرداشتها کمک کرد.
مثال:
The betweens in the conversation helped clarify misunderstandings.
معنی(example):
کاوش در دورههای بین روابط میتواند اتصالات عمیقتری را آشکار کند.
مثال:
Exploring the betweens in relationships can reveal deeper connections.
معنی فارسی کلمه betweens
:
بینها، فاصلههایی که میان دو یا چند وضعیت یا کلمه وجود دارد.