معنی فارسی bewhisper

B1

به آرامی و بدون صدا صحبت کردن، معمولاً برای نشان دادن راز یا حریم خصوصی.

To speak very softly or quietly, usually to avoid being overheard.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که یک صدای آرام باشد و افکارش را بگویید.

مثال:

She decided to be a quiet voice and bewhisper her thoughts.

معنی(example):

در کتابخانه، دانش‌آموزان اغلب به آرامی صحبت می‌کنند تا دیگران را اذیت نکنند.

مثال:

In the library, students often bewhisper to avoid disturbing others.

معنی فارسی کلمه bewhisper

: معنی bewhisper به فارسی

به آرامی و بدون صدا صحبت کردن، معمولاً برای نشان دادن راز یا حریم خصوصی.