معنی فارسی bewilderedly

B1

به حالت گیجی و سردرگمی اشاره دارد.

In a confused and puzzled manner.

example
معنی(example):

او به طور حیرت‌زده به دستورالعمل‌های پیچیده نگاه کرد.

مثال:

She looked bewilderedly at the complicated instructions.

معنی(example):

او به طور حیرت‌زده در خیابان‌های ناآشنا پرسه زد.

مثال:

He wandered bewilderedly through the unfamiliar streets.

معنی فارسی کلمه bewilderedly

: معنی bewilderedly به فارسی

به حالت گیجی و سردرگمی اشاره دارد.