معنی فارسی bigotedness

B1

تعصب، حالتی از ذهن که در آن فرد نسبت به دیگران باطل و غیرمنصفانه عمل می‌کند.

The state of being intolerant or prejudiced against others.

example
معنی(example):

تعصب می‌تواند به درگیری در جوامع منجر شود.

مثال:

Bigotedness can lead to conflict in communities.

معنی(example):

تعصب نظرات او بسیاری را شوکه کرد.

مثال:

The bigotedness of his views shocked many.

معنی فارسی کلمه bigotedness

: معنی bigotedness به فارسی

تعصب، حالتی از ذهن که در آن فرد نسبت به دیگران باطل و غیرمنصفانه عمل می‌کند.