معنی فارسی birthy
B1مربوط به زایمان، شاد و رنگارنگ.
Characteristic of or relating to birth; cheerful and colorful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زینتهای میهمانی بسیار زایمانی و رنگارنگ بودند.
مثال:
The decorations at the party were very birthy and colorful.
معنی(example):
او یک لباس زایمانی پوشید که روشن و شاد بود.
مثال:
She wore a birthy dress that was bright and joyful.
معنی فارسی کلمه birthy
:
مربوط به زایمان، شاد و رنگارنگ.