معنی فارسی bisymmetrical
B2حالت یا ویژگی که به بیتقارنی در دو محور اشاره دارد.
Relating to a state of having symmetry about two axes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
الگوی بیمتقارن در معماری مدرن استفاده شد.
مثال:
The bisymmetrical pattern was used in modern architecture.
معنی(example):
طراحی بیمتقارن او باعث شد ساختمان به چشم بیاید.
مثال:
His bisymmetrical design made the building stand out.
معنی فارسی کلمه bisymmetrical
:
حالت یا ویژگی که به بیتقارنی در دو محور اشاره دارد.