معنی فارسی blastful
B1به معنای پرفروغ و با انرژی، به ویژه در زمینههایی مانند جشنوارهها یا رویدادهای شادی.
Characterized by a lot of excitement and energy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
انفجار پرقدرت دره را پر کرد.
مثال:
The blastful explosion echoed through the valley.
معنی(example):
جشنواره پر از شور و شوق و نشاط بود.
مثال:
The celebration was blastful and full of excitement.
معنی فارسی کلمه blastful
:
به معنای پرفروغ و با انرژی، به ویژه در زمینههایی مانند جشنوارهها یا رویدادهای شادی.