معنی فارسی bloodguilt

C2

احساس گناه یا مسئولیت به خاطر آسیب یا مرگ شخصی که ممکن است به خون مربوط باشد.

A feeling of guilt associated with causing death or injury to someone.

example
معنی(example):

او بعد از حادثه احساس گناه خونین کرد.

مثال:

He felt bloodguilt after the accident.

معنی(example):

گناه خونین می‌تواند برای مدت طولانی یک فرد را تعقیب کند.

مثال:

Bloodguilt can haunt a person for a long time.

معنی فارسی کلمه bloodguilt

: معنی bloodguilt به فارسی

احساس گناه یا مسئولیت به خاطر آسیب یا مرگ شخصی که ممکن است به خون مربوط باشد.