معنی فارسی blottier

B1

به شدت لکه‌دارتر یا ناهنجارتر نسبت به دیگر اشیاء.

More blotchy than something else.

example
معنی(example):

این کاغذ جدید از کاغذ قدیمی لکه‌دارتر است و نوشتن روان را مشکل می‌کند.

مثال:

The new paper is blottier than the old one, making it difficult to write smoothly.

معنی(example):

او متوجه شد که لوازم هنری‌اش از قبل لکه‌دارتر هستند.

مثال:

He realized that his art supplies were blottier than his previous ones.

معنی فارسی کلمه blottier

: معنی blottier به فارسی

به شدت لکه‌دارتر یا ناهنجارتر نسبت به دیگر اشیاء.