معنی فارسی boresight

B2

ابزاری برای تطبیق و تنظیم دقیق تجهیزات دیداری یا نشانه‌گذاری.

A device used to align the sights of a firearm or telescope to a common line.

example
معنی(example):

فنی از یک نوع بینایی برای تطبیق تلسکوپ استفاده کرد.

مثال:

The technician used a boresight to align the telescope.

معنی(example):

آنها به یک بینایی نیاز داشتند تا دقت هدف‌گیری خود را بهبود بخشند.

مثال:

They needed a boresight to improve the accuracy of their aim.

معنی فارسی کلمه boresight

: معنی boresight به فارسی

ابزاری برای تطبیق و تنظیم دقیق تجهیزات دیداری یا نشانه‌گذاری.