معنی فارسی botchier

B1

شکل مقایسه‌ای از بی‌دقتی که به اجرای نامناسب یا ناکافی اشاره دارد.

A comparative form of botchy; more poorly done or made.

example
معنی(example):

این نسخه ناپخته‌تر از دو پیشنهاد است.

مثال:

This is the botchier version of the two proposals.

معنی(example):

تلاش‌های ناپخته‌اش برای تعمیر ماشین فقط اوضاع را بدتر کرد.

مثال:

His botchier attempts at fixing the car only made things worse.

معنی فارسی کلمه botchier

: معنی botchier به فارسی

شکل مقایسه‌ای از بی‌دقتی که به اجرای نامناسب یا ناکافی اشاره دارد.