معنی فارسی boundlessness
C1حالت یا کیفیت بیپایان بودن، عدم محدودیت.
The state or quality of being limitless.
- NOUN
example
معنی(example):
بیپایانی فضا دانشمندان را مجذوب میکند.
مثال:
The boundlessness of space fascinates scientists.
معنی(example):
او در سفرهایش احساسی از بیپایانی را تجربه کرد.
مثال:
She experienced a feeling of boundlessness in her travels.
معنی فارسی کلمه boundlessness
:
حالت یا کیفیت بیپایان بودن، عدم محدودیت.