معنی فارسی bowly

B1

شکلی شبیه کاسه، معمولاً برای توصیف اشیایی با انحنای دایره‌ای یا گود استفاده می‌شود.

Having a round, hollow shape similar to that of a bowl.

example
معنی(example):

سگ از همه غذایی که خورده بود، شکلی کاسه‌ای داشت.

مثال:

The dog had a bowly shape from all the food it ate.

معنی(example):

او برگ‌های کاسه‌ای را از زمین برداشت.

مثال:

He picked up the bowly leaves from the ground.

معنی فارسی کلمه bowly

: معنی bowly به فارسی

شکلی شبیه کاسه، معمولاً برای توصیف اشیایی با انحنای دایره‌ای یا گود استفاده می‌شود.