معنی فارسی bowlike
B1شبیه به کمان، به خصوص در هنگام توصیف اشیایی که به شکل کمان خمیده هستند.
Resembling a bow in shape or design.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این سازه به شکل کمان بود و به آرامی در بالا منحنی میشد.
مثال:
The structure was bowlike, curving gently at the top.
معنی(example):
او با دستانش شکلی شبیه به کمان در هوا کشید.
مثال:
He drew a bowlike shape in the air with his hands.
معنی فارسی کلمه bowlike
:
شبیه به کمان، به خصوص در هنگام توصیف اشیایی که به شکل کمان خمیده هستند.