معنی فارسی brabblement
B1جدل یا بحث بیفایده و سر و صدای ایجاد شده در حین صحبت در مورد موضوعات جزئی.
The act of noisy arguing or disputing, often about trivial matters.
- NOUN
example
معنی(example):
جدل بین تیمها جوی تنگاتنگ ایجاد کرد.
مثال:
The brabblement between the teams created a tense atmosphere.
معنی(example):
جدلهای مداوم او تمرکز بر روی ارائه را دشوار کرد.
مثال:
His constant brabblement made it hard to focus on the presentation.
معنی فارسی کلمه brabblement
:
جدل یا بحث بیفایده و سر و صدای ایجاد شده در حین صحبت در مورد موضوعات جزئی.