معنی فارسی bracker
B1شخصی که وظیفه تکیه دادن یا پیکربندی چیزها را دارد.
A person who brackets or supports something.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک برکر ماهر در تیم شناخته میشود.
مثال:
He is known as a proficient bracker in the team.
معنی(example):
یک برکر خوب میتواند کارایی فرآیند را افزایش دهد.
مثال:
A good bracker can improve the efficiency of the process.
معنی فارسی کلمه bracker
:
شخصی که وظیفه تکیه دادن یا پیکربندی چیزها را دارد.