معنی فارسی breastie
B1دوست نزدیک، بهویژه در بین دوستان دخترانه.
A close or best friend, often used in a playful or affectionate manner.
- NOUN
example
معنی(example):
او به بهترین دوستش به عنوان «دوست دل» اشاره کرد.
مثال:
She referred to her best friend as her breastie.
معنی(example):
آنها همه چیز را به اشتراک میگذارند که آنها را به دوستان واقعی تبدیل میکند.
مثال:
They share everything, making them true breasties.
معنی فارسی کلمه breastie
:
دوست نزدیک، بهویژه در بین دوستان دخترانه.