معنی فارسی brillolette

B1

برلیوله، پارچه‌ای جادویی که خاصیت تمیزکنندگی بالایی دارد.

A magical cloth known for its high cleaning ability.

example
معنی(example):

او با پارچه‌ی برلیوله، میز را پاک کرد.

مثال:

He wiped the table with a brillolette cloth.

معنی(example):

استفاده از برلیوله، راهی مؤثر برای تمیز کردن سطوح است.

مثال:

Using a brillolette is an effective way to clean surfaces.

معنی فارسی کلمه brillolette

: معنی brillolette به فارسی

برلیوله، پارچه‌ای جادویی که خاصیت تمیزکنندگی بالایی دارد.