معنی فارسی brilliantwise

B2

برجسته‌حکیمانه، به شیوه‌ای هوشمندانه و تحلیل‌گر با درک عمیق.

In a manner that shows exceptional intelligence or insight.

example
معنی(example):

او به مسئله به طور برجسته‌حکیمانه‌ای پرداخته و یک راه حل منحصر به فرد پیدا کرد.

مثال:

She addressed the problem brilliantwise, finding a unique solution.

معنی(example):

فکر کردن به طور برجسته‌حکیمانه اغلب به نوآوری‌های شگرف منجر می‌شود.

مثال:

Thinking brilliantwise often leads to groundbreaking innovations.

معنی فارسی کلمه brilliantwise

: معنی brilliantwise به فارسی

برجسته‌حکیمانه، به شیوه‌ای هوشمندانه و تحلیل‌گر با درک عمیق.