معنی فارسی brinie

B1

به نوعی از آب شور یا طعمی اشاره دارد که در مواد غذایی مانند زیتون‌ها یافت می‌شود.

Referring to water or food that is salty or briny in flavor.

example
معنی(example):

آب شور در یک روز گرم احساس شادابی می‌کرد.

مثال:

The brinie water felt refreshing on a hot day.

معنی(example):

من طعم زیتون‌های شوری را دوست دارم.

مثال:

I love the taste of brinie olives.

معنی فارسی کلمه brinie

: معنی brinie به فارسی

به نوعی از آب شور یا طعمی اشاره دارد که در مواد غذایی مانند زیتون‌ها یافت می‌شود.