معنی فارسی brothered

B1

برادر شدن، ایجاد پیوند برادرانه یا دوستی عمیق بین افراد.

To establish a bond or relationship as brothers, often through shared experiences.

example
معنی(example):

آنها با تجارب مشترکشان برادر شده بودند.

مثال:

They were brothered by their shared experiences.

معنی(example):

دوستی‌شان برای همیشه آنها را برادر کرد.

مثال:

Their friendship brothered them for life.

معنی فارسی کلمه brothered

: معنی brothered به فارسی

برادر شدن، ایجاد پیوند برادرانه یا دوستی عمیق بین افراد.