معنی فارسی brothering
B1عمل برادرانه کردن، رفتار محبتآمیز و نزدیک با دیگران.
The act of behaving in a brotherly or friendly manner.
- VERB
example
معنی(example):
او در زمین بازی با دوستانش برادرانه رفتار میکند.
مثال:
He is brothering with his friends on the playground.
معنی(example):
برادرانه رفتار کردن برای ایجاد رابطههای نزدیک مهم است.
مثال:
Brothering is important for forming close relationships.
معنی فارسی کلمه brothering
:
عمل برادرانه کردن، رفتار محبتآمیز و نزدیک با دیگران.